شاه پرک

به وبلاگ شاه پرک خوش آمدید.

شاه پرک

به وبلاگ شاه پرک خوش آمدید.

تکنولوژی فکر

چگونه اعتماد به نفستان را باز یابید؟

    آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـا بـرای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه  دلایل واهی این کار را می کنید؟ 

    اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان و  اعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده و به جای انجام کارهای  مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است. 

    اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید و ارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییر دیر نیست. 


اعتماد به نفس چیست؟

    اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری  زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.

    هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند. 

    در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد. 

    این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد. 

    اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.

ادامه مطلب ...

تاریخچه نام افغانستان

در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ اثر میر غلام محمد غبار از کلمهٔ «آریانا» به عنوان نام تاریخی افغانستان نام برده شده‌است.اما از آنجا که در آن زمان افغانستان دارای هویت یک کشور نبوده این نام را نمیتوان بعنوان نام قدیمی افغانستان قلمداد کرد و حتی میتوان آریانا را همان کلمهٔ ایران دانست.

دکتر ذبیح الله صفا باور دارد: (ائیرین همان نامی است که در زبان پهلوی به «اِران» (ایران با یاء مجهول) مبدل گشت و در دورة اسلامی ایران (با یاء معلوم) خوانده شد... که می‌توان آن را سرزمین اصلی آریا نامید.رک به : حماسه سرایی در ایران ، ص ۴۴

شادروان احمد علی کهزاد را نیز باور براین بود که : (همین نام ایریانا و آریانا بود که بعدها در پارس «پارسه» با تغیری اندک «ایران» قبول شد.)رک به : رسالة آریانا

استرابون (Strobo – ۴۰ ق م – ۴۰ م) ، جغرافیدان معروف عهد قدیم یونان ، که اندکی بعد از سقوط دولت یونانی باختر می‌زیست ، از محدودهٔ جغرافیایی افغانستان امروزی با نام آریانا یاد کرده ، باختر و بلخ و سند را هم جزئی از آریانا بشمار آورده‌است. رک به: تاریخ افغانستان / مهدیزاده کابلی

کلمه دیگری که به عنوان نام قدیم افغانستان استفاده میشود «خراسان» است که نام بخشی از «ایران تاریخی» است. خراسان بزرگ به بخش شرقی ایران تاریخی گفته می‌شده. ۱

احمد شاه درانی از شاهان پشتون افغانستان، در سال ۱۷۴۷ میلادی، رسما به عنوان شاه خراسان تاجگذاری نمود

واژهٔ افغانستان نخستین بار در زمان شاه شجاع و پس از نیمهٔ قرن ۱۹ توسط انگلیسها در برخی معاهده‌ها استفاده شد.

 افغان اگرچه در لغت به معنای ناله و فغان است اما در حقیقت مستعرب واژهٔ اوغان است که به اقوام پشتون گفته می‌شود اما قانون اساسی افغانستان هر تبعهٔ کشور افغانستان را صرفنظر از قومی که بدان تعلق دارد «افغان» اطلاق میکند.  

                                                                            محمد دولت شاهی

                                                                                        

سخنان بزرگان

به آنچه امیدی به آن نداری ، امیدوارتر باش. همانا برادرم موسی به سوی آتش رفت، اما خداوند با او سخن گفت.  

(پیامبر «ص») 

کسی که زبانش را حفظ کند خدا عیب او را می پوشاند.   

(امام علی «ع») 

همچنانکه کماندار تیرهای خود را می تراشد و صاف می کند هر انسانی نیز می تواند افکار آشفته خود را جهت دهد. 

(بودا) 

چه به توانستن بیندیشید؛ چه به نتوانستن؛ در هر دو صورت حق با شماست.

(هنری فورد) 

همان گونه که می اندیشی، همان خواهی شد.

(عیسی مسیح) 

کلمات حباب آب اند و اعمال قطره طلا.

(ضرب المثل شرقی) 

از هیچ اندیشه ی تازه بدون فهم طرفداری نکنید. بلکه خود با شک و انکار در آن وارد شده به حقیقت موضوع برسید.

(دکارت)  

هیچ چیز دارای هیچ معنایی نیست ، مگر معنایی که شما به آن میدهید.

(آنتونی رابینز) 

تهیه شده  توسط محمد دولت شاهی

توماس آلبرت ادیسون

ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد... این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود . هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود . در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود... پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!! پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی ؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!! پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!! چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟! پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...! در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!! توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد... روحش شاد باد...... 
                                            (محمد دولت شاهی)